چگونه باید آموخت؟

سلام!

سلامم به گرمای دستت ای دوست

دلم لحظه ای با دلت روبه روست

بگو عاشقی تا سلامت کنم

تمام دلم را به نامت کنم

مولانا می فرماید:

آدمی فربه شود از راه گوش       جانور فربه شود از خلق و نوش


اما چگونه بیاموزیم؟

فکر کنم همه ی دوستان عزیزم این مطلب رو شنیده باشید که جوانی نزد سقراط آمد و گفت: می خواهم فلسفه را از تو بیاموزم. سقراط گفت: با یقین آمدی؟ جوان گفت: بله!

آنگاه سقراط جوان را به کنار حوضی آورد و گفت : سرت را داخل آن کن. جوان سرش را داخل حوض کرد٬ لحظاتی بعد٬ سقراط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت٬ دقایقی بعد آن جوان که داشت خفه می شد و دست های خود را به نشانه تقلا حرکت می داد٬ سقراط گردن او را رها کرد! جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از سقراط پرسید.

سقراط جواب داد: در آن لحظات با تمام وجود خود چه چیزی را طلب کردی؟ جوان گفت: فقط هوا را طلب می کردم و بس!

سقراط گفت: حال به خانه برو و فکر کن! اگر به مرحله ای رسیدی که فلسفه را این چنین با تمام وجود خویش طلب کنی٬ آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم!


این بهترین مثال بود برای چگونه آموختن! آیا ما برای آموختن به این مرحله رسیدیم؟

عرفا گویند:

اهل دل را دو خصلت باشد:

دل سخن پذیر

سخن دل پذیر


خود را در این جمله پیدا کنید. کدام یک هستید؟



ادامه دارد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد